به گزارش کانون سبحان، نقش تبلیغات مثبت و منفی در رشد و انحطاط جوامع بشری، جریانی است مهم و قابل طرح . وقتی انسان به تاریخ نگاه و فرود و فرازهای بشری را از نظر میگذراند، نقش تبلیغات را بهعینه میبیند. همواره جنگ روایتها در بستر تاریخ جریان داشته است. تقابل حق و باطل با ابزار تبلیغ و جنگ روایتها رخ نموده است. با ابزار تبلیغ است که در زمان حضرت ابراهیم یک اجماع مبنیبر سوزاندن آن حضرت به وجود میآید. و تمام یا اکثریت قریب به اتفاق برای جمع کردن هیزم کوشا میشوند. و لحظهشماری میکنند که سوختن آن بتشکن دوران را نظاره کنند. گویا خاموش شدن آتش را شکست عمومی خود تلقی کردند. چرا؟ چون چهره واقعی و ملکوتی آن حضرت بهوسیلهی تبلیغات منفی در هالهای از ابهام قرار گرفته بود. مه غلیظ تبلیغات،راه را تاریک کرده بود و مردم فاقد مه شکن بصیرتی بودند. و لذا آن حضرت حتی بعد از آن معجزه عجیب چارهای جز جلای وطن و مهاجرت نداشتند. یا در صدر اسلام تقابل حق و باطل در وجود نورانی رسول خدا (ص) و وجود سراسر نحس ابوسفیان متجلی می شود. و وجود علی(ع) در جبهه حق بهروشنی خورشید تجلّی مییابد، ولی بعد از رحلت رسول خدا(ص)، انزوا و بایکت علی (ع) ناجوانمردانه در دستور کار قرار میگیرد و با تبلیغات مسموم ذهن مردم بیبصیرت را از علی(ع) منصرف و علناً بالای منابر اسلامی که بهوسیلهی خون شهدا برپا شده بود آن حضرت را سبّ میکردند. و خروجی آن بی بصیرتی ها صلح تحمیلی امام حسن(ع) و شهادت جانگداز امام حسین (ع)و یارانش بود.
اگر روشنگری و جهاد تبیین و تبلیغات مثبت زینب کبری(س) و امام سجاد(س)نمیبود. خون شهدا هدر و پیام خونهای ریخته شده به گوش مردم جهان نمیرسید. ولی آن خونهای مقدس و حرکات روشنگر، اسلام را نجات داد. ما نقش تبلیغات مثبت در انقلاب خونبار خودمان را لمس کردیم. ما نقش تبلیغات منفی در معرفی چهره منحوس رژیم غاصب را دریافت کردیم. الآن بهوسیلهی روشنگری، منفورترین رژیم دنیا رژیم سفاک اسرائیل است. اگر حسابشده چهره واقعی رژیم بی بن و بوته استکباری آمریکا برای جهانیان روشن شود، تف و لعن بیشتر جهانیان حواله این رژیم خونریز خواهد شد. اگر فیلم بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی ژاپن توسط آمریکا انجامشده نمایش داده شود که چگونه مردم را قتلعام کردند، اگر قتلعام مردم ویتنام در قالب مستند به جهانیان ارائه شود، اگر به مردم ارائه شود که الآن هر زن و بچهای که از فلسطین کشته میشود کار آمریکاست و اگر دقیقاً گفته شود الآن هرکه در دنیا کشته میشود چه در اوکراین، چه در یمن، چه در سوریه، چه در عراق، چه در افغانستان و چه در ایران و… دقیقاً زیر سر آمریکاست، دستوپای این وجود نحس را جم و شرّش را از سر دنیا کوتاه میکردند. ما اگر حسابشده چهرهی ملکوتی امام عزیز را برای مردم ایران روشن نمیکردیم و چهره واقعی رژیم سرتا سر پلید شاهنشاهی پهلوی را مبرهن نمیکردیم، انقلاب امیدآفرین اسلامی به وقوع نمیپیوست. و ابرقدرتهای جهانخوار میداندار و همواره نفس مردم جهان را قطع میکردند. انقلاب اسلامی مشت طرار دو فلسفه سیاسی کمونیستی و لیبرالیستی را باز کرد و فلسفه سیاسی والایی که در غرب به(( دی سکولاریسم )) (آمیختگی دین و سیاست )ترجمه شدهاست_ افق روشنی را به روی جهانیان باز کرده، و الآن سردمداران ظلم به مردم بیچاره جهان را،به چالش کشانده است. انسانها با چراغ بصیرت است که میتوانند راه را از چاه تشخیص دهند و میتوانند تبلیغات مثبت از منفی را بازشناسند. دستگاههای تبلیغاتی در بستر زمان چه چهرههای خائن و خونریزی را بهعنوان مدافعین بشر غالب نکردهاند.
به وسیله تبلیغات منفی، نرونها و هیتلرها، موسیلینی ها، استالین ها، رضاخان ها، صدامها، نتانیاهو ها و… به خیانت به بشریت ادامه دادهاند. تبلیغاتچیها برای رسیدن به مطامع شوم دنیوی خود از ظرفیت این افراد جانی استفاده کردهاند. و تبلیغات منفی باعث شدهاست که هیچگاه چهره وقیح و زشت این نوع اشخاص برای افراد بیبصیرت روشن نشود.
داستان غمانگیز این جریان، داستان قره خان را تداعی میکند. آوردهاند شخصی بود بنام قره خان. قره خان از حیث بد ترکیبی جاحظ معروف عرب را به یاد میآورد. دندانهای بلندی داشت که از لب پایینی اش عبور میکرد. دماغ کج مو داری داشت، قیافه کوتاه غیرمتعارفی داشت، ابروان ناموزونی داشت، چشمانی شبیه موش کور داشت، بوی دهانش بدتر از بوی راسو اطرافیانش را آزار میداد. ولی بااینوصف عدهای رند و… دور و بر او را گرفتند و او را در قرنطینه گذاشتند و مانع شدند که کسی او را شناسایی کند. تبلیغات عریض و طویلی راه انداختند مبنیبر اینکه قره خان دو متر هیکل دارد، قیافهای موزون و پرجاذبه دارد، ابروانی کمانی و چشمانی فریبا دارد، بازوانی توانمند و سینهای ستبر دارد، شجاعتی وصف ناشدنی دارد، از حیث سخاوت حاتم طائی است و خدا به وسیله این شخص برکاتش را بر زمین نازل میکند و… کار بهجایی رسید که مردم شیفته دیدار ایشان شدند. و آن رند های روزگار گفتند قره خان ملاقات ممنوع است مبادا در مواجهه با مردم چشم زخم بخورد. این افراد رند به این وسیله صاحب آلاف و الوفی شدند.
یک روز قره خان که از دست اطرافیان رنجیدهخاطر شده بود مخفیانه به حمام عمومی آمد. حمام چی تا چشمش به قره خان افتاد گفت: خدا چه موجوداتی را خلق میکند؟ ازیکطرف قره خان را با آن ترکیب زیبا میآفریند که دنیا را به اعجاب وامیدارد و از طرف دیگر توی بدترکیب که بهگمانم نمونه بد ترکیبی در جهان باشید! قره خان گفت: اتفاقا من قره خان هستم! علایم قره خان بودن را ارائه کرد و دو ریالی حمام چی افتاد که این شخص خود قره خان کذایی است. حمام چی گفت: قربان اسم و آوازه ات بروم ولی مردهشور قیافهات را ببرد! چهرهی واقعی قره خان که افشا شد زنها برای ترساندن بچههای شلوغ میگفتند: ((میدم قره خان بخورتت))! افشاء قره خان ها طوری چندشآور است که افشاء آنها مردم را از خود بیزار میکنند. و لذا تنها راه نجات بشریت نمایاندن چهره واقعی قره خان ها است. و بصیرت افزایی است که مردم گول قره خان های ریز و درشت را نمی خورند.
الآن که فضای مجازی بعضاً در اختیار افراد غیر مسئول قره خان سار قرار گرفته است باید بیشتر احساس مسئولیت کرد.
انتهای خبر/