به گزارش کانون سبحان، این روزها پس از شنیدن نسخه لبنانی سلام فرمانده، مثل همیشه بازهم شاهد عمق درک و فهم اعجاب برانگیز شیعیان لبنان و فهم اصیل آنان از ولایت مطلقه فقیه بودیم. البته غیر از این هم انتظاری نمیرفت.
بارها و بارها از شیعیان لبنان رفتارهایی مشاهده میشد که گمان بر این میرفت که گویا این جماعت، هیچ درکی از کلمه «تعصب ملی»، «مرز کشور ها»، «ایرانی و لبنانی» و شبیه این مفاهیم نداشتند. مثل اینکه از بچگی به جای عشق «قومیت» و «ملیت»، عشق به «ولایت» و «مکتب» را یاد گرفتهاند، و لو اینکه ولی و رهبر آن مکتب، حتی نَسَبش هم به لبنان نرسد. ولو یکی سید روح الله خمینی، اهل خمین ایران، دیگری سید علی خامنهای اهل مشهد ایران باشد. مهم این است که ولی است.
حتی الگوهای این جامعه هم هیچ رنگی از قومیت را به خود نگرفته اند. مهم فقط خلوص و مقامت و روحیه جهاد و معنویت آنهاست. حالا میخواهد عماد خودشان باشد، یا حاج قاسم عزیز ما. البته که اگر این متن را یک لبنانی بخواند شاید خرده بگیرد که: عماد «ما» و حاج قاسم «شما» ندارد، ما و شما همه سرباز اسلامیم و در یک جبهه و با یک هدف به جهاد برپاخاستهایم.
بگذارید خودمانی بگویم، واقعیت این است که جامعه مذهبی و حزب اللهی ایرانی، در این بُعد باید روی خودش کار کند. شاید اگر جای ما و آنها عوض میشد، به هیچ وجه این حزب الله لبنان دوست داشتنی امروزی ساخته نمیشد. شاید خیلی از ماها هیچگاه حاضر نشویم رهبرمان و ولی فقیهمان یک عرب زبان اهل لبنان باشد. شاید الآن متوجه این حس نشویم. ولی اگر ذرهای در وجود ما چنین حسی باشد، باید قبول کنیم عقبیم! از بچه های دهه هفتاد و هشتاد حزب الله عقب ماندهایم.
برای تمدن جهانی مهدوی، اگر بخواهیم پای کار باشیم، باید ریشه های عصبیت و حمیّة را بزنیم. باید محبتمان و حب و بغضمان بر اساس اسلام و دین باشد.
امام خمینی(ره) میفرماید: «ما ملت را و فداکاری در راه میهن را در سایه اسلام می پذیریم. ما ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همه جور فداکاری می کنیم، اما در سایه اسلام، نه اینکه همه اش ملیت و همه اش گبریت. ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید می کند او را، ممالک اسلامی را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است،لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم».
انتهای پیام/