به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «کانون سبحان»، اعتماد به کمک آمریکا برای پیشرفت برابر با مرگ یک حکومت است؛ این گفته نه تنها اغراق آمیز نیست بلکه تجربه گران قیمت تاریخی است؛ مبحث اعتماد به آمریکا به عنوان یک عامل مشترک در سرنگونی حکومتهای اسلامی موضوعی حساس و پیچیده است که چندین جنبه تاریخی، سیاسی و فرهنگی را در برمیگیرد. در ادامه به برخی از دلایل این موضوع اشاره میکنم.
به اسامی زیر به همراه نقل قول های آن ها توجه کنید:
حسنی مبارک گفت: نباید به آمریکا اعتماد میکردم.
قذافی: بزرگترین اشتباه عمرم اعتماد به آمریکا بود.
محمد مرسی گفته است: اشتباه استراتژیک من و عامل اصلی شکست انقلاب مصر اعتماد به آمریکا بود.
صدام در لحظه اعدامش : این طناب دار را آمریکائیها به گردن من انداختند.
بن علی گفت: دلیل سقوط من اعتماد بیجای من به آمریکا بود.
منصور هادی در یمن گفت: اگر فریب آمریکا را نمیخوردم، در قدرت باقی می ماندم.
تاریخ نگاران معاصر: دلیل سقوط دولت مردمی مصدق و کودتای 28 مرداد 1332 به دلیل اعتماد بیجای مصدق به آمریکا بود.
در کتاب پاسخ به تاریخ ص ۲۷۸، محمد رضا شاه در آخرین روزهای عمرش میگوید: دلیل فروپاشی سلطنت من اعتماد به آمریکا بود. … آن زمان که صاحب قدرت بودم، تصور میکردم که اتحاد من با غرب بر مبنای اتحاد و اطمینان دو جانبه برقرار است، شاید این اطمینان و اعتماد یک اشتباه بود …”
آمریکا در طول تاریخ از بسیاری از رژیمهایی که به لحاظ سیاسی و اجتماعی دموکراتیک نبودند، حمایت کرده است. این حمایتها به ویژه در کشورهای اسلامی، مانند ایران در زمان محمدرضا شاه، منجر به نارضایتیهای گسترده و در نهایت سرنگونی این حکومتها شد؛ و همچنین حمایت آمریکا از رژیمهای دیکتاتوری در مصر و تونس، در بسیاری از موارد به تقویت نارضایتی عمومی و سرانجام به سرنگونی این حکومتها منجر شده است. مردم به تدریج احساس کردند که این رژیمها تحت کنترل آمریکا هستند و منافع آنها در اولویت قرار ندارند. این نشاندهندهی عدم حمایت از منافع مردم و حقوق انسانی بود که به بیاعتمادی منجر شده است.
ایالات متحده در طول تاریخ خود، با استفاده از ابزارهای مختلفی از جمله مداخله نظامی، تحریمها و حمایت مالی از رژیمها، در سیاستگذاری کشورهای اسلامی دخالت کرده است. این مداخلات غالباً به دلیل منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی آمریکا انجام شده و نه لزوماً به نفع مردم این کشورها. نتیجه این سیاستها اغلب بیاعتمادی عمومی و احساس فریبخوردگی در میان اقشار مختلف جامعه بوده است.
کشورهای اسلامی که به ایالات متحده در موارد مختلف اعتماد کردهاند، اغلب با نارضایتی از نحوهی عملکرد و حمایتهای آمریکا مواجه شدهاند؛ وعدههای تأمین امنیت یا توسعه اقتصادی به ندرت بهطور کامل محقق شده و این امر بیاعتمادی را افزایش داده است.
جغرافیای سیاسی خاورمیانه و آسیای مرکزی و نقش استراتژیک آمریکا در این منطقه، میتواند منجر به عدم ثبات داخلی در کشورهای اسلامی شود؛ حمایت از گروهها یا رژیمهای خاص علیه دیگران، نارضایتی و بیاعتمادی عمومی را به دنبال دارد.
حضور نظامی و اقتصادی آمریکا در کشورهای اسلامی، بهویژه پس از حوادثی مانند جنگ عراق، احساسات ضدآمریکایی را در بین مسلمانان تقویت کرده است؛ این احساسات میتواند به سمت سرنگونی رژیمهایی که به آمریکا نزدیک هستند، سوق پیدا کند.
بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کشورهای اسلامی معمولاً با دخالتهای خارجی همراه شده است. هنگامی که governments واکنشهای اصلاحگرانه و واقعی از خود نشان نمیدهند و مردم به دنبال تغییر از طریق اعتراضات و قیامها هستند، بیاعتمادی به آمریکا بهعنوان یک عامل مخرّب دیگر، به شدت نمایان میشود. این احساس نارضایتی بهویژه وقتی که مردم میبینند که حمایتهای خارجی منجر به بهبود شرایط زندگی آنها نمیشود، تقویت میشود.
تلاش برای حل بحرانهای داخلی و منطقهای با کمک آمریکا اغلب به شکست انجامیده است. این ناکامیها باعث میشود مردم و نخبگان سیاسی احساس کنند که آمریکا قادر به کمک نیست و در نتیجه به حکومتهایی که در همکاری با آمریکا هستند، بیاعتماد شوند.
اعتماد به آمریکا به عنوان یک وجه مشترک در سرنگونی حکومتهای اسلامی، در نتیجهی ترکیبی از تاریخچه پیچیده، مداخلات نظامی، سیاستهای دوگانه و نارضایتی عمومی شکل گرفته است؛ این عوامل موجب میشود که کشورهای اسلامی بهویژه در مواقع بحران، به سرعت به بیاعتمادی نسبت به آمریکا و حکومتهای مرتبط با آن روی بیاورند.
انتهای خبر/
اشرف غنی هم دقیقا علت سقوط دولتش در افغانستان رو اعتماد به آمریکا عنوان کرد…